ردیابی و ردگیری قطعات
چکیده مقاله :
یکی از مهمترین مباحث زنجیره تامین به خصوص در صنعت خودروسازی بحث ردگیری و ردیابی قطعات می باشد. علیرغم اینکه ردیابی جز الزامات سیستمهای مدیریت کیفیت می باشد ولی عموما سیستمهای ناکارآمدی در این زمینه در شرکتها وجود دارد. در این مقاله به تشریح ردیابی و ردگیری و تفاوتهای آنها می پردازیم . سپس تکنولوژیهای موجود در زمینه ردگیری قطعات و مزایا و معایب هرکدام را تشریح می کنیم و در انتها به روشهای ثبت اطلاعات توسط تکنولوژیهای فوق می پردازیم.
1- مقدمه :
هر کسی که در فعالیتهای ساخت، نگهداری و توزیع محصولات حضور دارد، ارزش ردگیری محصولات از زمانی که تولید می شوند تا زمانی که فروخته می شوند را می داند. ردگیری روشی اولیه برای تعیین خروجی تولید و تعیین محل هر محصول در هر زمان مشخص می باشد. تقریبا برای 30 سال بارکدها به عنوان روش پذیرفته شده جمع آوری داده ها و تکنولوژی ردگیری شناخته می شدند. آنها در عرصه وسیع و متنوعی از موضوعات مانند تولید، انبار، لجستیک، توزیع، تعمیرات، خرده فروشی، پزشکی و ... بکار برده می شوند. بعضی از محصولات به دلیل ارزش بالا، گارانتی، ایمنی، رعایت قوانین یا اخذ تاییدیه به ردگیری نیاز دارند.
اکثر محصولات در حین حرکت در فرایند تولید تغییر می یابند و حتی با تغییرات بیشتری در حین پیشروی در زنجیره تامین روبرو می شوند. ثبت تغییرات ایجاد شده در هر قسمت در طی چرخه عمر محصول یا به عبارتی نوشتن سوابق محصول به عنوان ردیابی قطعات شناخته می شود. تعدادی تکنولوژی ثبت اطلاعات که جهت کاربردهای ردیابی مناسب است، عبارتند از :
- شناسایی با فرکانس رادیویی RFID امکان ثبت و ذخیره سازی داده ها را به صورت همزمان بر روی برچسب الصاق شده بر روی محصول فراهم می آورد. RFID یک پایگاه اطلاعاتی پویا و قابل حمل فراهم می سازد که امکان حرکت با محصول را در تمام چرخه عمر آن دارد و می تواند با هر اتفاق مانند تعمیرات در زمان خدمات پس از فروش به هنگام شود. RFID برای تعداد زیادی از کاربردهای ردیابی مخصوصا برای محصولات بسیار پیچیده و دارای مونتاژهای زیاد مناسب می باشد.
- برچسبهایی که بر روی آنها بارکد سری چاپ می شود، می تواند بر روی محصول یا اجزای آن که در محیطی متعادل می باشد، بکار برده شود. برای مثال برچسبهای چاپ شده که فضای کاهش یافته نمادگذاری (RSS) را مورد استفاده داده اند، برای ثبت بر روی اجزا الکترونیکی ایده آل می باشند.
- محصولات دیگر نیاز به علامت گذاری به وسیله حکاکی، ثبت با جوهر یا مهر زدن بر روی محصول را دارند به طوری که در تمام چرخه عمر محصول قابل خواندن باشد (مانند بعضی از قسمتهای موتور هواپیما). تکنولوژی علامت گذاری مستقیم(DPM) روی محصول از روشهای متنوعی برای ثبت علامتها به صورت پایدار روی انواع مختلف مواد استفاده می کند.
2- ردگیری و ردیابی قطعات :
درک تفاوت ردگیری و ردیابی قطعات و اینکه برای دریافت اطلاعات مورد نیاز چگونه هر کدام از آنها میتواند بهتر بکار برده شود، کمک می کند که مدیران عملیاتی بدانند کدام یک جهت یک کاربرد خاص بهتر است. ردگیری قطعات به منظور افزایش کارایی شرکت، محل قطعات را در عملیات تولید و انبار مشخص می کند. تکنولوژی ثبت اطلاعات خودکار(ADC) سنتی براساس بارکد عموما برای اقلام یکسان در نمونه های یکدست بکار برده می شود. این کار معمولا به وسیله علامت گذاری و ردگیری ظرفی که اقلام در آن چیده و بسته بندی شده اند، انجام می شود و در فعالیتهای بارگیری، دریافت و موجودی ثبت می شود. در اکثر اوقات ردگیری قطعات شامل استفاده از برچسب با بارکد پرینت شده و خواندن آنها به وسیله بارکدخوانهای دستی می باشد.
برای مثال در تولید مواد غذایی ، معمولا محصولات با یک برچسب با کد محصول جهانی (UPC) علامت گذاری می شوند. برای تمام مواد غذایی با آرم تجاری، نوع و اندازه یا وزن یکسان ، برچسب با UPC یکسان استفاده می شود. خرده فروشان نیز براساس مفهومی به نام SKU یا واحد نگهداری مواد ردگیری را انجام میدهند. بدون در نظر گرفتن اینکه چه چیزی در حال ردگیری است، یک SKU برای ردگیری همه مواد یک نوع استفاده می شود. گروه SKU یک بچ نامیده می شود و هر بچ ممکن است شامل صدها هزار کالای مشخص با یک کد UPC باشد.
ردیابی قطعات بر ثبت شجره نامه قطعات، مجموعه ها و زیرمجموعه هایی که محصول نهایی را تشکیل میدهند، تمرکز می کند. هدف ردیابی قطعات جمع آوری داده های محصول از زمان پیدایش تا زمان از بین رفتن می باشد. آئین نامه های جدید دولتی و محدود کردن ریسک در حالیکه هزینه گارانتی در شرکتها ماکزیمم است، حرکت اجباری در مسیر رشد را برای ردیابی ایجاد می نماید.
برای مثال مطابق سند مستندسازی، حساب پذیری و قابلیت فراخوان صنعت حمل و نقل که در مجمع سال 2000 آمریکا مورد تایید قرار گرفت به منظور امکان فراخوان لاستیکهای معیوب براساس شماره VIN خودرو میبایست نیازمندیهای لازم در شرکتهای خودرو سازی و تولید لاستیک فراهم شود.
در پاسخ به این نیاز، گروه صنایع خودرو سازی اقدام به توسعه استاندارد ردگیری و تعیین هویت قطعات B11 نمود که تامین کنندگان می بایست براساس یک روش یکسانی، برچسب RFID قابل خواندن و نوشتن غیرفعال را در محل مشخصی از لاستیک و چرخ قرار دهند. برچسب RFID به پشتیبانی فرایند مونتاژ و امکان ردیابی قطعه به قطعه لاستیک در چرخه عمر آن کمک می کند و چون می توان برچسب RFID را به عنوان یک پایگاه داده سبک استفاده نمود، برای ثبت VIN خودرو و اطلاعات خدمات لاستیک در تمام طول عمر آن مناسب می باشد.
بنابراین در حالی که ردگیری و ردیابی قطعات از بعضی از تکنولوژیهای ثبت اطلاعات خودکار یکسان بهره می برند با روشهای کاملا متفاوتی به اهداف خاصی می رسند.
3- تکنولوژی ردگیری قطعات :
با وجود اینکه بارکدهای پرینت شده می توانند برای ردیابی بعضی از قطعات بکاربرده شوند، علامت گذاری مستقیم به خاطر دوام و پایداری و RFID به خاطر قابلیت نوشتن و خواندن می توانند گزینه های بهتری باشند. ضمنا شاید بهتر باشد به جای تمرکز پایگاه داده ها در روش بارکد، از روشهای دیگر که نیازی به پایگاه داده ها ندارند استفاده شود.
بطور کلی می توان تکنولوژی ADC را در دو دسته بصری و غیربصری بررسی نمود :
تکنولوژی بصری | |||
علامت گذاری مستقیم (DPM) |
کاهشی (برداشتن مواد از زمینه اصلی مواد) |
حکاکی |
حکاکی لیزری |
حکاکی شیمیایی | |||
حکاکی نقطه ای | |||
حکاکی ریز | |||
افزایشی (قراردادن مواد بر روی زمینه اصلی مواد) |
جوهر افشان | ||
پیوند لیزری | |||
برچسب بارکد مقاوم | |||
پلاک | |||
بارکد برجسته | |||
تکنولوژی غیربصری | |||
شناسایی با فرکانس رادیویی (RFID) |
برچسب فعال | ||
برچسب غیرفعال |
1-3- علامت گذاری بصری پایدار :
از آنجایی که اکثرا برچسبهای بارکد دار پایدار نبوده و ممکن است در طول عمر محصول بر روی آن باقی نمانند، تولیدکنندگان به DPM اعتماد بیشتری کردند، مخصوصا برای قطعاتی که در محیطهای خشن و ناملایم هستند. در روش DPM کدهای یک بعدی، دوبعدی یا اطلاعات قابل خواندن توسط انسان با استفاده از لیزر، روشهای شیمیایی، جوهر یا مهر کردن فیزیکی ( برای مثال حکاکی نقطه ای) مستقیما بر روی هر قطعه ثبت میشود. تکنولوژی DPM قطعاتی ارائه می دهد که یک عدد بر روی آنها علامت گذاری شده است که در زمینه های ایمنی، رعایت قوانین و گارانتی قطعه را پشتیبانی می کنند.
نظرات متفاوتی در مورد قابلیتهای انتخابی روشهای مختلف علامت گذاری پایدار قطعات وجود دارد، ولی تصمیم گیری در مورد اینکه کدام یک از روشها مورد استفاده قرار گیرد به کاربرد خاص شما و اهداف کسب و کارتان برای علامت گذاری قطعات مربوط می شود.
برای مثال اگر شما می خواهید محصولاتی را در خط تولید با سرعت بالا علامت گذاری کنید، شما سریعا می توانید روش حکاکی شیمیایی و حکاکی نقطه ای را کنار بگذارید چون خیلی آهسته و کند هستند. همچنین اگر قطعه شما در محیطی با سایش بالا و عدم امکان محافظت وجود دارد شما می توانید روش جوهر افشان را کنار بگذارید و اگر شما محدوده وسیعی از محصولات را با زمانهای آماده سازی معقول تولید می کنید که نیاز به علامت گذاری دارند، شما به احتمال قوی می بایست روشهای سوراخکاری میکرونی و حکاکی تصویری یا هر روشی را که نیاز به قید و بستهای سنگین دارد، کنار بگذارید.
بنابراین برای کاربردهای خاص مانند مثال فوق بهترین انتخاب روش حکاکی لیزری است. هر چند ممکن است حکاکی لیزری بسیار گرانتر از روشهای دیگر باشد، شما می بایست بهترین گزینه را براساس کاربرد خاص و اهداف کسب و کارتان انتخاب کنید.
1-1-3- دوام و پایداری :
مرجع تکنیکی خاصی برای اینکه چه کسی علامت گذاری پایدار را بوجود آورد وجود ندارد. مفهوم پایداری با توجه به صنعتی که شما در آن هستید، کاری که شما می خواهید انجام دهید و تکنولوژی علامت گذاری که شما بکار می برید، متفاوت است.
در ردیابی قطعات کلمه پایداری اکثرا برای تشریح مدت عمر باقی ماندن مشخصه یا علامت بکار برده میشود. حتی این تعریف نیز متفاوت است و هر صنعتی مقیاس خودش را بکار می برد. برای مثال در صنایع هوایی، طول عمر مورد توقع قطعات یک هواپیما 25 سال یا بیشتر است. درحالی که طول عمر نیمه هادیها یا قطعات مخابراتی فقط برای 5 سال است. در نتیجه نیازها برای ایجاد علامتهای پایدار در قطعات خاص هر صنعت با صنعتی دیگر متفاوت است.
بعلاوه فروشندگان تجهیزات علامت گذاری نیز از پایداری تعریفهایی مرتبط با نوع تجهیز دارند که این موضوع به نظرات مختلف در حیطه انجمن فروشندگان منتهی می شود. برای مثال یک فروشنده تجهیزات علامت گذاری جوهرافشان ممکن است فکر کند که یک جوهر افشان پاششی پایدار است در حالیکه یک فروشنده سیستمهای سوراخکاری میکرونی یا حکاکی نقطه ای ممکن است فکر کند هر جوهر و رنگی قابلیت باقی ماندن در محیطهای خشن و ناملایم، محیطهای شیمیایی با درجات بالا را ندارد. برای اکثر صنایع یک ملاک تعریف پایداری، باقی ماندن علامت تا انتهای زمان طول عمر محصول می باشد.
2-1-3- چرا علامت گذاری مستقیم بر روی قطعه انجام دهیم ؟
چندین دلیل برای استفاد از DPM وجود دارد که ابتدایی ترین آنها عبارتند از :
1- شناسایی پایدار قطعات و اجزای آنها با استفاده از دستگاه های قابل خواندن شماره قطعات (این گونه دستگاههای ثبت اطلاعات خودکار شماره قطعات منطبق بر استانداردهای چاپ شده صنعتی هستند یا از بعضی از مشخصه های آنها پیروی می کنند. نیاز است شماره ها بر روی قطعات برای طول عمر آنها باقی بمانند که ممکن است کمتر از یک سال یا چندین دهه باشد)
2- شناسایی اقلامی که در شرایط محیطی سخت نگهداری می شوند (بکارگیری برچسب خارجی نمی تواند قابل توجه باشد)
3- شناسایی قطعات و اجزای کوچک (وقتی که فضای کافی روی قطعه وجود ندارد با استفاده از تکنیکهای DPM و با استفاده از یک برچسب خارجی این کار انجام می شود)
4- شناسایی مالکیت دارایی (این قسمتی از ردیابی اموال است که اغلب یک کلمه قابل خواندن توسط انسان بر روی قطعه علامت گذاری می شود)
3-1-3- برچسب و پلاک :
سالهای متمادی برچسبهای با بارکدهای پرینت شده در حمل و نقل، بسته بندی و شناسایی محصولات، قطعات و زیرمجموعه ها استفاده شده است.
· چه چیزی را می خواهید ردگیری کنید؟
· هدف و مقصود شما از علامت گذاری چیست؟
· چه اطلاعاتی را می خواهید بر روی محصولتان قرار دهید؟
· آیا می خواهید علامت گذاری پایداری را اجرا کنید؟
· عمر مورد انتظار محصول شما چقدر است؟
· محصول شما در چه محیطی بکار برده می شود؟
· آیا شما تنوع زیادی از محصولات را تولید می کنید؟
· آیا فضای کافی برای الصاق برچسب بر روی محصول شما وجود دارد؟
شما می بایست به خاطر داشته باشید که روش الصاق برچسب بر سختی اجرای چسباندن آن موثر است. روش الصاق برچسب از چسباندن دستی تا روش ماشینی متنوع می باشد. در مورد برچسبهای سفت (یا پلاک) انتخابهای بیشتری وجود دارد.
پلاکهای فولادی می توانند به عنوان یک روش شناسایی پایدار در بعضی از کاربردها استفاده شوند و با یک چسب، پرچ یا یک بست مکانیکی به محصول الصاق شوند. در مقابل برچسب کاغذی فقط با چسب الصاق می شود.
دو دلیل برای استفاده از برچسب و پلاک به عنوان روش علامت گذاری پایدار وجود دارد:
1- محیط سخت و خشن
2- سطح کم روی قطعه
2-3- علامت گذاری غیربصری یا RFID :
RFID یک تکنولوژی انعطاف پذیر است که با آسانی و راحتی قابل استفاده می باشد و برای ردیابی قطعات مناسب می باشد. RFID فواید تکنولوژیهای شناسایی دیگر را ترکیب کرده است و قادر است به صورت « فقط خواندنی » و « خواندنی و نوشتنی » بکاربرده شود. همچنین نیازی به اتصال یا خط دید ندارد و می تواند در شرایط محیطی متفاوت و با یکپارچگی اطلاعات بالا فعالیت نماید.
RFID در مفهوم مشابه بارکد می باشد . در سیستم بارکدی، یک قرائتگر و یک برچسب دارای بارکد که بر روی قطعه الصاق شده است، وجود دارد که RFID نیز از یک قرائتگر و تجهیزات خاص RFID ( مانند برچسب، ملحقات و ...) استفاده می کند. بارکد از علائم بصری برای انتقال اطلاعات استفاده میکند در حالیکه RFID از علائم رادیویی برای انتقال اطلاعات استفاده می کند. امواج رادیویی اطلاعات را بین قطعه و تجهیزات RFID الصاق شده بر آن و قرائتگر RFID منتقل می کند. تجهیزات ممکن است اطلاعاتی در مورد قطعه و هر آنچه در مورد قطعه است و زمان حرکت در یک محل مشخص و حتی پارامترهایی مانند دما را در برگیرند. تجهیزات RFID نیز مانند برچسبها می توانند به هر چیز مجازی مانند وسیله یا تجهیزی که قطعه، جعبه ، کارتن یا محصول نهایی را جابجا می کنند، الصاق گردند.
RFID دنیای واقعی را به صورت بلادرنگ به تامین کننده و سازنده به صورت یکسان ارائه می دهد . وقتی از حافظه های قابل نوشتن و ارتباط داده ای بدون سیم برای هر محصول در حال حمل استفاده می شود، برچسبهای RFID امکان ردیابی تغییرات وضعیت را در هر مرحله از مسیر می دهند. یک برچسب RFID شامل یک مدار مجتمع تک منظوره (ASIC) و یک آنتن می شود که می تواند در پوششهای متنوعی قرار گیرد (برای مثال یک برچسب کاغذی برای الصاق روی کارتن یا قرار گرفتن در داخل لایه های پلاستیکی یک ظرف قابل بازیافت).
1-2-3- برچسبهای فعال و غیرفعال :
دو نوع برچسب RFID وجود دارد. برچسب فعال که منبع انرژی (باتری) را در خود دارد و می تواند از فاصله دورتری اطلاعات را انتقال دهد اما این برچسبها بزرگتر، گرانتر و کم کاربردتر در ردیابی و ردگیری قطعات هستند. برچسبهای غیرفعال در اکثر اوقات برای ثبت خودکار اطلاعات استفاده می شوند. وقتی یک برچسب غیرفعال جستجو می شود، انرژی از قرائتگر به برچسب داده می شود که این موضوع امکان خواندن و نوشتن از برچسب را فراهم می آورد.
روش کار برچسبهای غیرفعال مشابه آینه است که نور از آن ساتع نمیشود بلکه برگردانده میشود. برچسبهای غیرفعال نیز انرژی رادیویی خاصی که اطلاعات به آن متصل شده است را که توسط یک تجهیز قرائتگر خارجی ارسال می شود، برمی گرداند و هنگامیکه انرژی رادیویی منتقل می شود، امواج می تواند از مواد غیر فلزی مانند کاغذ، چوب و پلاستیک عبور نماید.
4- خواندن علامتها و برچسبهای بارکددار :
روش خواندن علامتها و برچسبها بخش اصلی یک طرح ردیابی جامع قطعات می باشد. اگر خواندن بارکدها با کیفیت پایین و سخت انجام شود، ممکن است یک سیستم ردگیری دارای مشکل داشته باشیم ولی در یک سیستم ردیابی یک توقف کامل را شاهد خواهیم بود.
خواندن در تکنولوژی علامت گذاری مستقیم (DPM) به صورت خاصی مشکل می باشد، به طوریکه کنترل فرایند در زمان ایجاد علامت و تعمیرات جهت دست یافتن به نرخ وضوح پرینت موردنیاز برای قرائت قابل قبول ضروری است. در تکنولوژی علامت گذاری مستقیم، اکثر علامتها دارای وضوح کم است و امکان ایجاد بارکد اشتباه وجود دارد ولی وقتی از قرائتگرهای لیزری استفاده می شود، این موضوع غیرممکن است. انتخاب روش صحیح میتواند از یکی از سه گزینه زیر صورت گیرد :
1. قرائتگر سنتی بارکد :
امکان استفاده از قرائتگر سنتی بسیار خوب و راحت است البته در مورد محصولی که از قبل تعریف شده باشد و شرایط زیر را داشته باشد :
§ در محیط خیلی سخت نمی توانند استفاده شوند ( به این معنی که در این مواقع باید از مواد با مقاومت بالا استفاده کرد )
§ فضای سطحی کافی در دسترس باشد ( به این معنی که امکان استفاده از کدهای یک بعدی همچون کد 39 وجود داشته باشد )
§ استاندارد صنعتی در مورد محصول اجازه استفاده از کدهای یک بعدی را داده باشد
اگر در محصول شما ضوابط و معیارهای بالا رعایت نمی شود می توان از روش علامت گذاری مستقیم استفاده کرد همچون استفاده از نماد دوبعدی ماتریسی مثل پایگاه ماتریسی یا کدQR و در این صورت احتیاج به یک قرائتگر صنعتی مخصوص و یک تصویرگر برای ایجاد نماد مذکور نیاز دارید.
3. قرائتگر لیزری
اگر شما تصمیم به استفاده از نماد دو بعدی مثل PDF417 گرفته باشید ممکن است قادر باشید با قرائتگر لیزری سنتی اطلاعات را بخوانید. اما قرائتگرهای قدیمی اجازه این برنامه ردیابی را به شما نخواهند داد. ساختار چنین نمادی کمتر برای کاربرد وسیع علامت گذاری مستقیم بکاربرده می شود.
5- کاربرد ردیابی قطعات
معمولا به علت این که برچسبهای بارکد در طول عمر قطعه پایدار نبودند و توانایی نگهداری اطلاعات کافی را نداشتند، در صنایع مختلف به دلایل مشابهی ، ردیابی قطعات به اشکال مختلف استفاده می شود.
§ کاربرد در نیروی هوایی نظامی و تجاری :
آئین نامه های دولتی ، ایجاد برنامه ردیابی و ثبت عملیات انجام شده برای هر قطعه حساس که قابلیت تعویض را دارد، الزام می کند مثل کامپیوتر هواپیما و هدایتگر رادیویی هواپیما که از قطعات بسیار حساس و خطرساز هستند.
برای سالهای متمادی بارکدهای متنوع ،پلاک های فلزی و برچسب های دست نویس برای برآوردن الزامات، به قطعات هوانوردی الصاق می شد . ولی چون هر سازنده سیستم ردگیری منحصر به خود را مورد استفاده قرار می داد ، برای قطعات حساس با تعدا زیادی از بارکدها و برچسبها روبرو می شدیم .
برای رفع این مشکل در سال 2000 میلادی استاندارد SPEC 2000 برای بهبود یافتن ردیابی اجزای حساس و ایمنی هواپیماهای مسافربری این قطعات را مستلزم به داشتن علامت با شماره شناسایی منحصر به انجمن حمل و نقل هوایی می کرد و توسط بزرگترین سازنده بدنه هواپیما و بزرگترین تولید کننده موتور هواپیما در جهان پشتیبانی می شد. SPEC 2000 توسط اداره کل اتحادیه هواپیمایی و هیئت هواپیمایی اروپا حمایت می شد و پایگاه اطلاعاتی دو بعدی ماتریسی را برای پشتیبانی توسط SPEC 2000 در نشانه گذاری مستقیم قطعات قرار داد .
صنعت هوایی از نشانه گذاری مستقیم در شناسایی و تشخیص هویت پایدار برای محصولاتی که در حجم بالا تولید می شوند و یا آنهایی که در معرض جعل و یا دزدی قرار دارند استفاده کرد. به طور مثال تیغه های کمپرسور موتور جت بسیار مهندسی شده اند و با برچسب کاغذی نمی توانند نشانه گذاری شوند و یا پره هیدرولیکی که در معرض مواد روان کننده و مواد تند و زننده قرار دارند که به خیلی از انواع برچسبها آسیب می زنند و مستلزم به استفاده از کدهای دو بعدی مخصوصی که به صورت مستقیم بر روی ماده اصلی کوبیده و یا حکاکی می شوند، می باشد.
سپس سازمان دفاعی ایالات متحده دستور به استقرار تکنولوژی ADC در تمام تجهیزات نظامی داد و این سازمان استاندارد دیگری (ANSI) که شبیه به SPEC بود را برای کاربردهای نظامی توسعه داد .
§ کاربردهای الکتریکی
در اروپا سازندگان مستلزم به ردگیری قطعات خود مخصوصا قطعات پرخطر هستند تا در پایان دوره عمر خود در صورت برگشت پذیر بودن دوباره به چرخه مصرف بازگردانند و در غیر این صورت به طرز درست آنها را دفع گردانند.
§ کاربرد در صنعت خودرو سازی
ردیابی قطعات در صنعت خودرو ، مفهوم جدید ایجاد نمود و آئین نامه های فراوانی برای آن تنظیم شد مخصوصا در مورد تایر خودرو که از قسمت های حساس خودرو است و هر مشکلی در این قسمت باعث خسارات جبران ناپذیری می شود و سازندگان خودرو در جستجوی راهی هستند که به صورت فعالانه محصولات را از میان تامین کنندگان تا مشتریان ردیابی کنند .
استانداردAIAG -B11 که اولین استانداردRFID در جهان برای ردیابی تایر است ابزاری را برای سازندگان خودرو و فروشندگان فراهم می کند که کل مراحل تولید تایر از تولید تا مونتاژ و توزیع آنها را برای استفاده کنندگان ثبت می کند. ایجاد برنامه ردیابی محصولات می تواند افزایش ایمنی برای مشتری و کاهش هزینه برای سازنده را در پی داشته باشد.
با توجه به اینکه روشهای مختلف ردیابی وجود دارد، برای جلوگیری از مواجه شدن با پیچیدگی های ابتدای کار باید اول هدف کسب و کار خود را تعریف کنید و فرآیند ADC خود را با توجه به این که محصول شما چیست و بزرگ بودن سیستم شما چقدر است، مشخص کنید.
سیستم ردیابی قطعات پنج بخش اصلی دارد :
§ طبقه بندی اقلام
§ واضح کردن - اعتباربخشی به علامت ( مطمئن شوید که اطلاعات نشانه شما خوانا است )
§ جمع آوری اطلاعات - خواندن و اسکن نشانه ها
§ محاسبه - به این معنی که شما جهت و باز خورد را برای استفاده کننده، آماده نمایید
§ ارتباطات - اطلاعات بعد از خوانده شدن چگونه و به کجا مخابره می شوند
بدون اشکال بودن محصول شما در تمام فرآیند کاری در افزایش قابلیت ردیابی شما موثر خواهد بود.